درسی به مصیبت دیدگان
بانوی قهرمان با بیانی که حکایت از کمال ایمان و تسلیم او در پیشگاه با عظمت حق تعالی می کرد با لحنی افتخار آمیز و تکان دهنده و کوبنده در جواب فرمود:
هنگامی که حضرت زینب(سلام الله علیها) را به مجلس پسر زیاد بردند؛ پسر زیاد- که انتظار نداشت و یا باور نمی کرد- با چنین زن دانشمند و با شهامتی رو به رو شود، جهت سخن را تغییر داده و گفت: «کَیفِ رَأَیتِ صُنعَ اللَّهِ بِأَخیکِ وَ أَهلِ بَیتِکِ؟ رفتار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی؟»
«مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلًا. هؤُلَاءِ قَومٌ کَتَبَ اللهُ عَلَیهِم القَتلَ فَبَرَزُوا إِلَی مَضَاجِعِهِم: وَ سَیَجمَعُ اللهُ بَینَکَ وَ بَینَهُم فَتُحَاجَّ وَ تُخَاصَم فَانظُر لِمَن یَکُونُ الفَلَجُ یَومَئِذٍ، هَبَلَتکَ أُمُّکَ یَا بنَ مَرجَانَه!
من جز نیکی ندیدم.اینان مردمانی بودند که خداوند کشته شدن (وشهادت در راه حق)را برای آنها نیز (با کمال افتخار)به آرامگاه خود شتافتند: ولی بدان که به زودی خدای (باعظمت) میان تو و ایشان جمع خواهد کرد و تو را مورد بازخواست و احتجاج قرار خواهد داد. پس نگران باش که در آن روز پیروزمند چه کسی خواهد بود (تو یا آنها)؟ ای پسر مرجان مادر به عزایت بنشیند!»
دختر شیر دل علی(ع) با این چند جمله کوتاه هم از حریم خدای تعالی دفاع کرد و هم از نهضت مقدس برادر و خاندان بزگوارش و ضمنا او را از کیفر سختی که در انتظارش بود، بیم داد. در پایان نیز صولت قدرت او را با کمال شجاعت در هم شکست و راه را برای اعتراض دیگران نیز گشود و روی هم رفته درسی هم به مادران و خواهران دیگری که در طول تاریخ اسلام عزیزان و برادران خود را در راه اعتلا و سربلندی اسلام از دست می دهند، داد که چگونه با ستمگران مغرور و خودسری که با کشتن مردان بزگوار اسلام خود را پیروز به حساب می آورند روبه رو شوند و منطقشان را در هم بکوبند.
منبع: آیت الله سیدهاشم رسولی محلاتی، نگاهی به زندگی زینب کبری، ص89، 1373.