حسینی دیگر اما در لباس تأنیث(قسمت نهم)...
تسلّی دهنده زنده …
کربلا،واقعه ای است که دیگر نباید تکرار شود…زینبم!..اینجا انگار تاریخ تکرار شده…شش ماه کشتن ها،پیروجوان کشتن ها…تکرار شده…همان حدیث که ام ایمن از پیامبر شنید و پدرت در آن زمان که شمشیر بر فرق مبارکش خورده بود آن اواخر آن را برایت گفت وتو با یاد آوری آن حدیث تسلّی دادی امام زمانت را…«…نیروهای خدا آمدند و جسد برادرت را در کربلا دفن کردند و آن سرزمین محل آمد وشد فرشته ها خواهد بود و پرچمی را بر فراز قبر سید الشُّهدا می افرازند که نشانه ای برای اهل حق است …وهرکس به آنجا رود زائر آن سرزمین است و…این حکم خداست و…
ازین پس مردمانی خواهند آمد-مغضوب و ملعون خداوند-که تلاش می کنند این مقبره و نشانه را از میان بردارند اما خداوند راه بر آنان می بندد و ناکامشان می گرداند»
آری،قومی آمدند که هرچه سعی دارند خاموش کنند…یادتو..برادرانت وپدران ومادرت را …نمی توانند و هر روز پیامت پرنگ تر و تعداد اسلام آوردندگان بیشتر می شود…
زینبم! او(ولی فقیه زمانمان) هم از جنس همان مردان است که میشناسد تورا ومی گوید:
« عاشورا،حادثه کربلا،همان جا که خون بر شمشیر پیروز شد،عاملش تو بودی زینب والّا خون در کربلا تمام شد.حادثه نظامی به ظاهر با شکست شما بوده اما آن تبدیل به پیروزی قطعی شد که نشان از منش و نقش تو بود..یعنی زن در حاشیه تاریخ نیست..در متن حوادث مهم تاریخی است..واین فقط مربوط به گذشته نیست وتو نشان دادی که حجب وعفاف زنانه را می توان تبدیل کرد به عزت مجاهدانه ،به یک جهاد بزرگ.
…تو آسیب شناسی …وآن نشان از شخصیت بزرگ و عظمت توست.
تو یک زنی در تاریخ که الگوست برای تمام مردان و زنان عالم…»
(برداشتی از کتاب های آفتاب در حجاب،مصائب حضرت زینب سلام الله،انسان 250ساله)