اگر زینب نبود
کربلا همانند سکه ای است که دو رو دارد، یک روی آن مظلومیت، غربت، غم، غصه، اشک و اندوه است و روی دیگر آن عزت، آزادگی، مردانگی، شجاعت، عشق، شهادت طلبی و استقامت است. نکته قابل توجه در نهضت امام حسین علیه السلام وجود هر دو جنبه بالا به طور حداکثری در آن است، مظلومیت و غربت در جریان کربلا به اوج نهایی خود رسیده است، عزت طلبی و عشق و استقبال از شهادت نیز در عالی ترین قلّه به نمایش گذاشته شده است.
با توجه به این دو جنبه است که گاهی رفتارها به ظاهر متفاوت می شود و شاید برای ظاهربینان شبه ی تضاد نیز ایجاد کند، از یک سو می بینم زینب کبری با شنیدن اشعاری از امام(ع) بی قرار شده و اشکش جاری می گردد، و از سوی دیگر شاهدیم که همین زینب کبری سلام الله علیها صبر را شرمنده می کند، و چنان در لباس اسارت، از عزت خود و کاروانش دفاع می نماید که گویی فرمانده تمام نیروهای زمینی و آسمانی است! حقیقت این است که هر دو جنبه در جای خود به جا و شایسته است و با اندکی تأمل روشن می شود که تضادی در رفتارها وجود ندارد.
او در تمام مراحل اسارت و پیام رسانی کمترین و کوچکترین عملی بر خلاف جهت پیش برد نهضت و قیام برادر، انجام نداد. اگر زینب بر بالین بدن برادر گریه و زاری کرد، اگر در کوفه و شام سخنرانی نمود، اگر برای برادر نوحه سرایی و مرثیه سرایی کرد و … همه و همه حساب شده و در جهت انجام رسالت و رساندن پیام نهضت عاشورا بود، نه فقط به دلیل غلبه احساسات زینب کبری(س) در موقع مناسب احساسات خویش را کنترل می کرد، و در شرایط مناسب ابراز احساسات می نمود.
منبع: حمدیان، محمد، اگر زینب نبود، صص ۲۸ و 29.