قبل از حرکت به کربلا،بزرگانی مثل ابن عباس و ابن جعفر و چهره های نام دار صدر اسلام، که ادعای فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگی و امثال اینها را داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چه کار باید بکنند، ولی زینب کبری گیج نشد و فهمید که باید این راه را برود و امام خود را تنها نگذارد و رفت. نه اینکه نمی فهمید راه سختی است، او بهتر از دیگران حس می کرد.
او یک زن بود. زنی که برای مأموریت، از شوهر و خانواده اش جدا می شود و به همین دلیل هم بود که بچه های خردسال و نوباوگان خود را هم به همراه برد. حس می کرد که حادثه چگونه است. در آن ساعت های بحرانی که قوی ترین انسان ها نمی توانند بفهمند چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد و او را برای شهید شدن تجهیز نمود.
بعد از شهادت حسین بن علی هم که دنیا ظلمانی شد و دل ها و جان ها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ یک نوری شد و درخشید
زینب به جایی رسید که فقط والاترین انسان های تاریخ بشریت- یعنی پیامبران- می توانند به آنجا برسند.
برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی- مبارزاتی ائمه معصومین (علیهم السلام)، 1370/8/22، انسان 250 ساله،190.
ارسالی از وبلاگ ضیوف الرحمن