«یااهل الکوفه یا اهل الختل و الغدر»؛ ای خدعه گرها، ای کسانی که تظاهر کردید شاید خودتان باور هم کردید که دنباله رو اسلام و اهل بیت هستید؛ امادر امتحان، این جور کم آوردید؛ در فتنه این جور کوری نشان دادید.
«هل فیکم الا الصّلف و النّطف و ملق الاماء و غمز الاعداء»؛ شما رفتارتان،زبانتان با دلتان یکسان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید همچنان انقلابی هستید، خیال کردید همچنان پیرو امیر المؤمنین هستید؛ در حالی که واقع قضیه این نبود. نتوانستید از عهدۀ مقابله با فتنه بربیایید، نتوانستید خودتان رانجات دهید.
«مثلکم کمثل التی نقضت غزلها من بعد قوه انکاثا»؛ مثل آن کسی شدید که پشم را می ریسد، تبدیل به نخ می کند، بعد نخها را دوباره باز می کند، تبدیل می کند به همان پشم یا پنبه نریسیده. با بی بصیرتی، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کرده های خودتان را، گذشته خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعای انقلابی گری؛ اما باطن، باطن پوک باطن بی مقاومت در مقابل بادهای مخالف…. .
حضرت زینب کبری با این عده ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما این جور محکم حرف می زند، او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست. نمی شود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانه مؤمن، این جور خودش را در شرایط دشوار نشان می دهد. این زن است که الگوست؛ الگو برای همه مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوی و انقلاب علوی را آسیب شناسی می کند؛ می گوید شماها نتوانستید در فتنه حق را تشخیص بدهید؛ نتوانستید به وظیفه تان عمل کنید؛ نتیجه این شد که جگر گوشه پیغمبر سرش بر روی نیزه رفت. عظمت زینب را اینجا می شود. فهمید.
برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی- مبارزاتی ائمه معصومین (علیهم السلام)، 1389/2/1، انسان 250 ساله، 197
ارسالی از وبلاگ ضیوف الرحمن